نیکانیکا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

پرنسس کوچولوی ما

هشت ماهگی ات مبارک فرشته ی آسمانی

1392/9/12 18:42
نویسنده : مامان سارا
201 بازدید
اشتراک گذاری

هشت ماهه شدی غنچه زیبای باغ رویاها

هشت ماهه شدنت مبارک

هشت ماه است که تونزدیکترین فرشته ی خدا به
منی...

چقدرزودگذشت این هشت ماه ..

چقدرزودبزرگ شدی گلبرگ نازم...

چقدرحرکات ورفتارت پرمعنار شده...

به بچه های همسن وسالت حسابی عکس العمل نشون
میدی ومیخوای باهاشون ارتباط برقرارکنی...

باانگشت اشاره به اطراف و یا چیزها وافرادی که
دوست داری اشاره میکنی...

بازی دالی موشه رو خیلی دوست داری...خیلی بامزه
پشت مبل قایم میشی و سرک میکشی ومنتظرمیمونی تا باهات بازی کنیم...

حالا دیگه بای بای کردن رویادگرفتی...

خیلی 
خودمختار سرسری کردن رو هم بلدشدی ...سرت رو میندازی پایین ودرکمال آرامش
وآروم سرسری میکنی...

گاهی موقع گریه کردن پشت دستاتو میذاری رو چشمات
وگریه میکنی ..گاهی هم وقتی میخوای اززیرغذاخوردن فرارکنی اینکارو میکنی...

ازوقتی غذاخوردن رو شروع کردی متاسفانه اونجوری
که من میخوام خوب غذا نمیخوری...

وقتی قاشق رو نزدیک دهانت میارم دهنت رو محکم
میبندی وسرت رو به علامت نه تکون تکون میدی..این رفتارت خیلی بامزه است اما این کم
غذاخوردنت حسابی نگرانم کرده چون دوماهه که وزنت تقریبا ثابت مونده...بابا بهنام
میگه اگه گرسنه باشی خودت غذامیخوری...

اما من مجبورمیشم گاهی با ترفند پسونکی درست
وقتی دهنت رو برای خوردن پسونک بازمیکنی قاشق غذارو بذارم تو دهنت وتوهم اگه خیلی
لطف کنی وغذاروبا زبونت بیرون ندی اونو قورت میدی....

چندشب پیش هم که بی دلیل تب کردی...تبت تا فردا
شبش ادامه داشت ...بیحال و بدعنق شده بودی..دنبال بهونه بودی واسه گریه کردن...

بعضیها گفتند بخاطر دندوناته که تب کردی اما
دکتر گفت که تب ویروسی بوده ویه آزمایش ادرار نوشت برات...

خداکنه که چیزخاصی نباشه واین کم اشتهاییت با
دراومدن اولین دندونت تموم بشه...

هنوزعاشق موبایل وکنترل تلوزیونی ...گوشی موبایل
رو برمیداری ومیذاری درگوشت...

وقتی میبرمت حموم یاوقتی میخوام پاتوبشورم با
حالت آواز مدام تکرارمیکنی:آبه آبه آبه

دستتو به میز ال سی دی میگیری و می ایستی
وازفاصله به اون نزدیکی تلوزیون تماشا میکنی

دیگه اگه چنددقیقه ای توحال خونه تنها باشی
فوراگریه نمیکنی چون بلافاصله گاگله میکنی وپشت سرمون راه میفتی ...

چندروزیه که دستتو به شیوه اذان گفتن روی گوشت
میذاری ویه چیزایی میگی ...انگارداری اذان میگی...

عاشق همه ی این حرکات ونازو اداهاتم مامانی...

####################################

نیکای نیک سرشتم.........پاییز زیبایی که روزهای
آخرش درحال گذراست اولین پاییز عمر توست...تاکنون یک بهارویک تابستان ویک پاییز را
باچشمان زیباوکنجکاوت دیده ای...

دختر زیبایم میخواهم بدانی که مادرت پاییز را
ازهمه ی فصلهای خداوندبیشتر دوست میدارد .

یقین دارم که پاییز برگریز ....این فصل
طلایی...پادشاه فصلهاست ومن دختر پاییزم...

ومن وپدرت دریک شب پاییزی باهم عاشقانه عهد
بستیم وهم خانه و هم سقف و همسر شدیم

امروز 12 آذرماه تو هشت ماهه میشوی ودوروز دیگر
من و پدرت چهارمین سالگرد ازدواجمان را

با حضور پرشکوه تو به یکدیگر تبریک میگوییم...

امسال در سالروز یکی شدن من وپدرت ...تو فرشته
ی  آسمانی کوچک نیز درکنارمان که نه...در
آغوشمان...ودرقلبمان هستی....

حضور رنگارنگ تو غنچه ی زیبا آسمان زندگیمان را
رنگین کمانی کرده ومن چه خوب باوجودتو هرروز بارش محبت خداوندم را لمس میکنم.

شاید فردا و فرداها که بزرگ وبزرگتر شوی درک کنی
و بدانی که وجودتوباما و زندگی ما وقلب وروح ما چه کرد؟؟

هرروزمان را پرازشادی کرده ای ...شادیهای تکرار
نشدنی..

توبزرگ میشوی ومن  همه ی لحظات بالیدنت را نفس میکشم و مینوشم وخوب
میدانم که خیلی خیلی زود دلم برای همه ی 
این روزها وساعت ها تنگ میشود

خیلی زوددلم برای هشت ماهگی ات تنگ میشود...

گریزی نیست گذرایام را....بزرگ شو وببال
شاپرکم  ومجالی بده تا حک کنم خاطرات این
روزها را در قلب وذهن وروحم...

ودراین پاییز برگریزهشت ما هگی ات مبارک دختر
بهاری ام.......

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان آرین
13 آذر 92 18:18
سلام8 ماهه شدن نیکا جون مبارک .... به سلامتی آخی یه کم لپاش آب شده ... ولی تپلی میشه نگران غذا خوردنش نباش .... سالگرد ازدواجتون هم مبارک ... همیشه در کنار هم خوشبخت باشید
مریم مامان مهتا
17 آذر 92 11:30
هشت ماهگیت مبارک فرشته کوچولو خیلی با احساس می نویسین مامان نیکای عزیز براتون روزهای سر شار از شادی آرزو می کنم
خاله فاطمه
12 فروردین 93 11:51
پاییزت مبارک بهاری باشی عشق کوچولوی ما مثل ورودت رد بهار