شیرین زبونی
روزهای ما پرشده از بلبل زبونی وشیرین زبونیهای تو...
چندبار تاحالاپیش اومده که اطرافیان سرماخورده بودن ومریض بودن وهربار من بهت
تاکید میکردم که :مثلا دایی مریضه نزدیکش نرو...حالا این درس رو اینحوری بهم پس میدی:
تخم مرغ آب پزهاتوخوردی اما همه ی زرده هاشوگذاشتی توبشقابت.بهت مبگم اینا روکه نخوردی....
میگی:اینا مریضن...
*********************
هرجایی که بلند باشه واحساس خطر کنی -حالا که بالای مبل باشی چه بالای میز وتخت باشی فرق نمیکنه-وقتی خودت نتونی بیای پایین میگی:اینجا پله است
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی