سه سالگی ات مبارک بلبل شیرین زبون
نیکای من ..نازنینم ... تولدت مبارک
سه ساله شدی نیکای نیک سرشت.....سه ساله شدی دختر بهاری زیبارو...
سه ساله شدنت بالیدنت شکوفاییت هزاربار مبارک دخترم.
چه زود بزرگ میشوی و من پابه پای کودکی ات کودک میشوم وغرق در دنیای
شادمانه ات قدم میزنم...
نیکای دلم باآمدنت به زندگیمان روح وامید بخشیدی...
باامدنت انگار دست تک تکمان راگرفتی وبه دنیای جادویی کودکی ات بردی تا دوباره
کودک شویم..بخندیم از ته دل ...برقصیم از سر شادی...اشک بریزیم از سر شوق..
نازنینم در تولد سه سالگی ات هزاران آرزوی ناب...هزاران دعای خیر را بدرقه راهت میکنم.
بزرگ شو دخترکم ...عاشق بالیدنت هستم...بزرگ شو اما کودک بمان...کودکی ات را نگهدار تاهمیشه وهمیشه...
بزرگ شو ...پرواز کن....اوج بگیر تا نهایت امیدهای فردا..تا بیکران ارزوهای شیرین...
خداوندا...به پاکی همه ی کودکان سه ساله سوگندکه بیشتر از گذشته سلامت ..عشق..آرامش..شادی...خنده.عاقبت خوش.وهمه بهترینها را نصیب دخترم وخانواده هامان نمایی.
مهربان خدایم هزاران بار شکر بخاطر هرلبخند دخترم ...هزاران بار شکر بخاطر هر نفسی که میکشد وبه ما زندگی می بخشد....نگاهت را از ما دریغ نکن حتی یک لحظه...
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
امسال هم دوشب برات جشن تولد گرفتیم ..دوتا مراسم دوتا کیک و...
وکلی خوش بحالت شد.
بابا بهنام امسال کلی باجون ودل برات زحمت کشید تا
تولد بهتری داشته باشی.
بابا کاظم و خاله فاطمه هم کلی با ذوق وسلیقه برای درست کردن
طاق بادکنکی زحمت کشیدن.بابا کاظم که یه لباس خوشگل هم برات آماده کرده بودکه
همه رو به تعجب واداشت.
شب اول خانواده بابا بهنام دعوت بودن وباهدیه هاشون مارو شرمنده کردن.
کیک تولد شب اول با عکس خوشگل خودت تزیین شده بود.
شب دوم خانواده من دعوت بودن که اوناهم با کادوهای رنگارنگشون شرمنده مون کردن.
توهم با کلی شور وشوق ووهیجان واسه فوت کردن شمع وبریدن کیک و برف شادی وبازکردن کادوها مارو به وجد می آوردی.
بابا بهنام هم که حسابی به کمک عمو مهدی تو شب اول و بابا کاظم ودایی محسن توشب دوم واسه کباب کردن جوجه ها زحمت کشیدن.
خلاصه که خداروشکر دوشب همه چیز خوب بودوبه توهم خوش گذشت.
عاشقانه دوستت داریم من وبابابهنام ...تولدت مبارک عزیز تر ازجانم.