نیکانیکا، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره

پرنسس کوچولوی ما

گوشواره های تو....

1395/2/17 9:22
نویسنده : مامان سارا
217 بازدید
اشتراک گذاری

هووووووووورررررا....

بالاخره درتاریخ 14اردیبهشت95 به خواست وتمایل خودت گوشهات سوراخ شد

و یه جفت حلقه ی طلایی ناز توی گوشهات نشست.

قبلا یکبار قصد انجام اینکاررو داشتم توی مطب دکتر اول خودم اقدام 

کردم واسه سوراخ دوم گوشم تا توهم ببینی وهوس کنی اما تا دکتر داشت کرم 

بی حسی واسه من میزد تو گریه کردی.

منم دیگه بیخیال شدم و گفتم بزرگ شی و خودت بخوای.

روز 14اردیبهشت میخواستم یه سر برم وکتر فقط بهت گفتم میخوایم بریم همون دکتری که اوندفعه گوشمو پیشش سوراخ کردم.وتویه دفعه باذوق گفتی:مبخوای گوشواره هامو ببریم 

و گوشمو سوراخ کنیم؟؟؟؟

منم با تعجب گفتم باشه.وبا ناامیدی گوشواره هاتو گذاشتم توکیفم اما چشممم اب نمیخورد رضایت بدی.

توی راه یه دفعه گفتی:ماااااامان گوشواره هامو یاوت رفت بیاری..منم با لبخند گفتم چرا آوروم.

وقتی رسیدیم باشک وتردید پرسیدم خب واست کرم بزنیم که آماده بشی؟؟؟؟

تو هم اوکی دادی...

کرم بیحسی به گوشهات زده شد.وبیست دقیقه بعد روی صندلی دکتر نشستی.

خانم دکتر کلی باهات شوخی وبازی کرد وصندلی رو برات بالا پایین بردو توکلی خوشت اومد.

خلاصه وقتش رسید...تو بااعتماد به نفس کامل درست مثل وقتیکه خودت خواستی حجامت کنی اماده بودی.

اما تاخانم دکتر شروع بکار کرد وتوقیچی رو تو دست منشیش دیدی زدی زیر گریه..

تما دیگه دیر بود وکارباید تموم میشد.

سوزناک گریه میکردی ومن دلم هزار تکه میشد.دستاتو تو دستم گرفته بودم.

زود تموم شد وگوشوارهای طلایی کوچولوت توگوشت نشست.

بعدش هم بامامان فیروزه وخاله فاطمه رفتبم پالوده بستنی خوردیم.

وقتی هم بر گشتیم بابا بهنام که اصلا خبر نداشت کلی تعجب کرد.

حالا دیگه دختر خوشگلم با اون گوشواره هاش خیلی نمکی تر و ناز تر از قبل شده.

تو دختر خیلی شجاعی هستی و حوشحالم که وقتی خودت تصمیم به انجام کاری میگیری 

تا آخرش رو میری....

خدارو هزاربار شکر...

 

پسندها (1)

نظرات (1)

مامان آرین
19 اردیبهشت 95 18:19
سلام وای چه دختر شجاعی... مبارکش باشه