نه ماهه شدی عروسکم
نه ماه گذشت.... این روزهای بی تکرار بسرغت برق وباد میگذرد وتو فرشته ی کوچک هرروز خاطره ای نوبرای ما میسازی... بیشترشادی اینروزهایم را بهترغذاخوردنت میسازد...ازآنجا که تابحال کم غذا وبدغذا بوده ای...حالا که برای هرقاشق غذا خودت دهان کوچکت رابازمیکنی درپی هر قاشق غذاکه فرو میدهی خدایم را شکر میکنم اینروزها کمتر نگران گرسنه ماندنت ووزن نگرفتنت هستم...سپاس بی حد خداوند منان را... اینروزها که پی درپی میگذرد ..روزهای بی بازگشت بالیدنت را میگویم...زیباست وماندگار اولین های دراین فصل نه ماهگی برایت رقم خورد اولین یلدای عمرزمینی ات... اولین سرزدنت به بازار وکیل وارگ کریمخانی وتوگردش چهارساعت...
نویسنده :
مامان سارا
17:02